بهای لاله ی خون خفته پر ثمر تر گردد
شهید عاشق این بیشه زنده تر گردد
نماز کعبه ی دل آیه ی وفاداری است
که سینه اش سپر نیزه ی خطر گردد
خوشا به حال گلی از ترانه های شبش
نسیم صبح امید و دم سحر گردد
طبر بساق صنوبر چه می زنی نادان؟
که ریشه برکشد از خاک و بارور گردد
چو جان ز پیکر خاکین خود رها بیند
برون ز واهمه سیمرغ بال پر گردد
مزن به شعله آتش که رونق این باغ
به روی دوش بهاران دوباره بر گردد
ز داغ سینه ی گل ها شقایقی روید
که پهنه پهنه صحرایی از شرر گردد
هزار تازه نفس چون جوانه خواهد رُست
ز سمت جاده خوبان و همسفر گردد
درباره این سایت